بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم

عرض به خدمت شما، در بابِ افتعالاتِ اخیر.
سروش از نصف‌النهار گرینویچ پیغام می‌دهد که این شورشِ کلان، انقلاب نبود و پیش‌انقلاب هم نبود، یک عده دل‌شان غنج نرود و دندان تیز نکنند که ما هم چیزی صاحب شدیم بالاخره.
عبدالکریم جان، این‌که انقلاب فقط فقط همان بود که شما کردید و دیگر رو دست‌اش نمی‌آید و پادشاهِ فصل‌ها بهمن است و چیزهای دیگر ترقه‌بازی‌ست و این‌ها که بر منکرش لعنت. این‌که میانِ نیزارِ هر آشوب گل‌آلودی، زورق ماهیگیر طمع‌کاری پنهان باشد هم که بدیهی‌ست برادر. اما برای آنی که اهلِ بردن و خوردن و ته‌ِ بشقاب انگشت‌کشیدن است چه سفره‌ای خوش‌رنگ‌تر از جمهوریِ عزیز؟ رفقایی که آن‌وراند و آن‌هایی که این‌ورند، همه متنعّم.
بیاییم فکر کنیم که راست و حسینی‌اش چه‌کسی از جمع شدن این سفره ناراحت می‌شود؟
نه طمع‌کارهای غرب و شرق، نه سرمایه‌جمع‌کنِ مفت‌خورِ داخل، نه مسئولِ بی‌درد و نه . هیچ‌کدام نگاهِ چپ به این سفره‌ی عریض و طویل را تاب نمی‌آورد.
این یکی دو هفته که توئیت‌های اپوزیسیون‌ها را می‌خواندیم شوریِ آش می‌زد تهِ حلق‌مان. بپذیریم که در این شورشِ کلان» -چه انقلاب و پیش‌انقلاب باشد یا نباشد- یک گروه ماندند تنها، که همان مستضعف»ها هستند. همان واقعی‌ها. همان‌ها که برای بقیه‌ی گروه‌های دورِ سفره‌نشین فقط یک عدد اند که توی نقل‌قول‌هاشان بالا و پایین می‌شود. بپذیریم که فرودستی یک گزینه نیست که این‌ها انتخاب کرده‌باشند. بپذیریم این‌ها موردِ فرودستی واقع شده‌اند. موردِ ضعف قرار گرفته‌اند. درست است که در این معرکه‌ی تنهایی‌شان محجور و بی‌سواد هم شده‌اند، اما کاش می‌دانستیم اگر بخواهیم از نمدِ دگرگون کردنِ معانی و تفاسیر کلاه شاهانه برای خود ببافیم باید کمی فرهنگ لغت را هم ورق بزنیم. کمی ابواب ثلاثی مزید را بدانیم. به‌خصوص بابِ استفعال.


پ.ن:
- قلب که بشکند، انفعال است. اما امان از باب انفعال‌اش. أیّ منقلبٍ

 

 

#من_هم_با_شما_هستم


مشخصات

آخرین جستجو ها